وداع با غیرمجازهای افغانستان/ حالا نوبت اتباع غیرمجاز ایرانی است!

1 day ago 1

وداع با غیرمجازهای افغانستان/ حالا نوبت اتباع غیرمجاز ایرانی است!

سرویس اجتماعی تابناک_ این روزها شعر معروف شاعرِ افغانستانی ساکن ایران، مدام در گوشم می پیچد.  گویی از لای اوراق تاریخ سر برکشیده تا شعری شده است برای امروز.

مهاجران افغانستانی! این رانده‌شدگانِ تقدیر، ریشه‌هایشان را چه خود برکنده اند و چه دیگران، چون برگ‌های پاییز در بادِ سهمگینِ سیاست سرگردان بودند. ایران اما، سینه‌اش را گشود؛ پانزده درصد از آوارگان جهان را در آغوش کشید. این عدد، نه افتخار که رسواییِ دنیایی است که چشمانش را بر فاجعه‌ها بسته است.

شعر سال‌های پیشین

محمد کاظم کاظمی سال‌ها پیش وقتی می سرود: "غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت/ پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت"، آخر داستان را هم دیده بود: "شکسته می‌گذرم امشب از کنار شما..." و امروز گویی زمانه این شعر را با درد بر دیوارِ شهرها و مرز بین کشورها حک می‌کند. 

می‌دانم خواننده‌ی عزیز! این سخنان گران است شاید تو برداشت دیگری از این نوشته داشته باشی. حق داری. جنگ آمد و مهمان‌نوازی ما را به محک کشید. برخی از همین میهمانان، گرگِ میش‌نمایانی شدند که سفره‌ای را که از هر چیزی هم مقدس‌تر بود، پاره کردند. در مقام دفاع از اینها هر که سخن بگوید، گران می آید برای ما. خیانت آنها، بوی تندتری هم دارد؛ خیانتی که از کیسه‌های طلای اسرائیل می‌چکد و به دست برخی از همین "میهمانان ناخوانده" به خاک ما رسیده است. آری، همانان که روزی به امید نان آمدند، امروز انگار جمعی از همانها، دندان‌های تیزشان را به سوی دستِ میزبان نشانه رفته‌اند! کدام وجدان زنده‌ای از این ننگ نمی‌لرزد؟ چگونه می‌توان باور کرد کسانی که از نانِ گرمِ ایران سیر شدند، اکنون با دشمنِ دیرینِ این ملت همدست شده‌اند؟

اما در گوشه ای دیگر، انصاف و عدالت فریاد می‌زند: ما میان افغانِ زحمتکش که با عرق پیشانی زندگی می‌سازد و آن خائنِ مزدور که به دامان صهیونیست‌ها پناه برده، فرق می‌گذاریم. اولی را چون برادر می‌خوانیم و دومی را چون زهر، از جان کشور بیرون می‌کشیم. و البته هر کس باید مقیم وطن خود باشد.

 گروهی از همین مهاجران، ایران را وطن دوم خود خواندند؛ با چکش و بیل، جان کندند. هم برای خود اندوختند و هم برای ایران ساختند. حرف، همین است که اینها را هم فراموش نمی کنیم. زخم های مزدوران را نیز از یاد نخواهیم برد.

آقایان و خانمهای کشور همسایه و هم زبان، سالیان سال است ایران چون درختِ کهنسالی سایه‌اش را بر سرتان گسترده. اگر امروز می‌روید، سفرتان به خیر. ما از این پس همسایه های همدل با مرزهای آشناییم. بسته ای از مهر ایرانی هم تقدیم شما. هنوز و همچنان باهم خواهیم بود.

وداع با غیرمجازهای افغانستان/ حالا نوبت اتباع غیرمجاز ایرانی است!

اما غیرمجازهای داخلی

اما جنگ که بیاید، فرقی میان "خودی" و "غیرخودی" نیست. خیانت، خیانت است؛ چه از آنِ من، چه از آنِ تو.

عدالت این نیست که تنها مهاجران را به چشم اتهام بنگریم، حال آنکه موریانه‌های خانگی در سایه‌ی قدرت، پایه‌های این خانه را می‌جوند. به یاد آورید حکایت آن باغبان را که همیشه از آفات بیرونی می‌ترسید، غافل از آنکه بیماری اصلی از ریشه‌های درون شروع شده بود. حالا که غیرمحازها را اخراج می کنید به فکر اساس کار و گستره نفوذ هم باشید.

به راستی آنها که نشانه های جنگ را از مهم ترین مراکز به اسرائیلی ها داده بودند، نشانی هایشان کجاست؟ این اتباع، غیرمجازترین اند. حواستان به آنها باشد و گرنه طرح بعدی را تدارک خواهند دید.

Read Entire Article