کارگاه نمایش بازخوانی بخش سانسور شده تاریخ تئاتر ایران

14 hours ago 1

کد خبر: ۳۱۸۷۱۳

تاریخ انتشار: ۱۹:۴۵ - ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

در گفت‌و‌گو با زینب خدیو مطرح شد:

در این گفت‌و‌گو، از چرایی پرداختن به این موضوع، از چالش‌های روایت مستند در تئاتر، و از جست‌وجوی حقیقت در میان حفره‌های تاریخی پرسیده‌ایم.

کارگاه نمایش

اقتصاد۲۴- مهدی الیاسی: در دورانی که روایت‌های رسمی و تاریخی، اغلب یک سویه و قضاوت‌محورند، زینب خدیو با نگاهی مستند و جسورانه به سراغ یکی از حلقه‌های فراموش شده و کم‌گفته‌ی تئاتر ایران رفته است؛ گروهی به‌نام «کارگاه نمایش» که سال‌ها در سانسور و سکوت تاریخی مدفون مانده بود.

گفت‌و‌گو با او، نه فقط واکاوی یک اجرا، که ورود به منطقه‌ای فراموش‌شده از حافظه‌ی تئاتر معاصر ایران است. 

نمایش «کارگاه نمایش» به نویسندگی و کارگردانی زینب خدیو، روایتی مستند، تجربی و ساختارشکن از یکی از مهم‌ترین حلقه‌های تئاتری ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ است؛ گروهی که با زبان متفاوت، جسارت در بیان، و نگاه خلاقانه، مسیر تازه‌ای در تئاتر ایران گشود، اما پس از انقلاب، به‌تدریج از حافظه فرهنگی حذف شد.

زینب خدیو، در این اجرا با تکیه بر روش «ورباتیم» و پژوهشی چندلایه، تلاش کرده است پازلی از روایت‌های گاه متناقض و محذوف را کنار هم بنشاند؛ بی‌آنکه قضاوتی تحمیل کند یا روایتی نهایی، ارائه دهد.

در این گفت‌و‌گو، از چرایی پرداختن به این موضوع، از چالش‌های روایت مستند در تئاتر، و از جست‌وجوی حقیقت در میان حفره‌های تاریخی پرسیده‌ایم.

خانم خدیو، به عنوان کارگردان نمایش ِ «کارگاه نمایش» در ابتدا بگویید چرا کارگاه نمایش؟ چه شد که سراغ روایت ماجرای این گروه، که از گروه‌های جالب و عجیب تئاتر ایران در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ بود، رفتید؟

خب «کارگاه نمایش» در اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی ایران در قالب یک گروه تئاتری با هدف خلق اجرا‌هایی خلاقانه و فراتر از محدودیت‌های معمول شکل گرفت که در واقع شروع یک جریان موثر بود. خب این موضوع جذابی است.


بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلمسازی که باور نمی‌کنید اسکار نبرده‌اند!


اما وقتی وارد پژوهش بیشتر در مورد این گروه شدم، فهمیدم اطلاعات خیلی کمی درباره‌ی کارگاه نمایش وجود دارد. حتی وقتی می‌رفتم دنبال پاسخ یک پرسش، در روایت‌هایی که از آدم‌های مختلف آن گروه می‌شنیدم، به تناقض‌هایی برخورد کردم.

همین تناقض‌ها، همین حفره‌ها، باعث شد بیشتر پیگیر بشوم. چون حس می‌کردم یک چیزی آن وسط گم شده است. چیزی که گفته نشده یا اجازه‌ی ثبت شدن پیدا نکرده است.

چرا با وجود تأثیرگذار بودنِ گروه تئاتری کارگاه نمایش، این قدر کم درباره اش صحبت شده؟

خب این پرسشی است که لازم است اجرا رو ببینید تا شاید به پاسخش دست پیدا کنید.

از چه شیوه‌های اجرایی برای شکل گیری این اجرا استفاده کردید؟

با میزان دانشی که داشتم، بهترین شیوه اجرایی که با هدف من که روایت بدون قضاوت تاریخ است، همخوانی دارد، ورباتیم است.

ورباتیم یک تکنیک مستند است که در آن بازیگر‌ها واژه به واژه متن مصاحبه‌ها را اجرا می‌کنند. یکی از متداول‌ترین شیوه‌های اجرایی ورباتیم، به این صورت است که صدای فرد در گوش بازیگر شنیده می‌شود و این باعث می‌شود آن لحظه و آن روایت به شکلی امانت‌دارانه منتقل بشود، بدون اینکه بازیگر بخواهد چیزی اضافه یا کم کند.

هدف اصلی شما از این اجرا چیست؟ می‌خواهید تماشاگر با چه برداشتی سالن را ترک کند؟

این که مخاطب چه برداشتی می‌کند کاملا شخصی است و من هم همین را می‌خواهم. در واقع کاری که من به عنوان کارگردان انجام می‌دهم، روایت‌گری است، من فقط این قطعات پازل‌ها را کنار هم می‌چینم و سؤالاتی را مطرح می‌کنم که پاسخ قطعی برای‌شان وجود ندارد. حتی از مخاطب هم دعوت می‌کنم اگر چیزی بیشتر می‌داند، با ما به اشتراک بگذارد. من به هیچ عنوان، ادعای داشتن یک نگاه قطعی یا نهایی را ندارم و این اجرا بیشتر جست‌وجویی است برای یافتن حقیقتی که ممکن است هرگز به طور کامل، مشخص نشود

کارگاه نمایش بازخوانی بخش سانسور شده تاریخ تئاتر ایران

در تئاتر «کارگاه نمایش» شما تاکید دارید که صدای محذوفان هستید. تا آنجا که من می‌دانم این تئاتر، نوعی مستند تاریخی است و ما با یک روایت بکر از تاریخ مواجه هستیم.

مرحله پژوهشی چگونه پیش رفت و چه چالش‌هایی داشت؟

تا چند سال پس از انقلاب اسلامی، محدودیت‌هایی وجود داشت که ما تا چند سال نمی‌توانستیم درباره کارگاه و اعضای آن صحبت کنیم. خود اعضا هم نمی‌توانستند صحبت کنند. بعد از چند سال این اجازه را دادند که که در مورد این کارگاه، صحبت بشود و راجع به کارگاه چند تا کتاب نوشته شد. مثلا یکی از اعضای کارگاه آقای آربی آوانسیان بود که یک کتاب دوجلدی ایشان درباره تئاتر و سینمای ایشان الان موجود است. ایشان چند مصاحبه درباره حلقه «کارگاه نمایش» انجام دادند و کم و بیش درباره کارگاه، گفت‌و‌گو‌هایی داشتن

اما قضیه این بود که وقتی مصاحبه‌های یک عضو دیگر در مورد کارگاه را گوش می‌دادم و آن را با مصاحبه یک فرد دیگر قیاس می‌کردم، می‌دیدم تناقض دارد. این باعث باشد که پازل‌ها را کنار هم بچینم، بلکه یک روایت منسجم به دست بیاید. در این رابطه با خانم سپاه منصور هم گفت‌و‌گو کردم که از اعضای کارگاه بودند و ایشان هم روایتی از کارگاه داشتند. یک گفت‌و‌گو هم با آقای ایرج انور انجام گرفت که این مصاحبه به واسطه یکی از دوستان انجام شد. 

آقای انور یک مقدار اطلاعات دادند. چند گفتگوی کوتاه از چند عضو دیگر حلقه کارگاه نمایش پیدا کردیم. تعدادی از اعضای این کارگاه هم الان زنده نیستند، مثل آقای عباس نعلبندیان که فوت کردند.

ما اطلاعاتی که داشتیم و اطلاعاتی که به دست آوردیم مثل پازل کنار هم چیدیم و یک پازل معماگونه‌ای به دست آوردیم تا ببینیم اصل ماجرا چیست؟

پس از مرحله پژوهش، در مرحله روایت، چقدر به واقعیت تاریخی وفادار ماندید؟ آیا برای بیان روایتی جذاب‌تر، بخشی از واقعیت، تغییر کرده است؟


بیشتر بخوانید:باج 300 میلیونی، راه ورود به کارگردانی سینمای ایران


در تاریخ، تحریف‌های بسیاری صورت گرفته است. من تنها روایت اعضای کارگاه نمایش که هر کدام نگاه خودشان را داشتند را کنار هم چیدم و به یک خط سیری از رویداد‌ها رسیدم. البته به بدون قضاوت.

آیا اساسا تئاتر را محملی مناسب برای روایت‌های مستند تاریخی می‌دانید؟ در تئاتر کارگاه نمایش چگونه به هدف، یعنی روایت مستند، پایبند ماندید.

در خصوص نکته شما در واقع باید پرسید چرا چنین رویدادی باید تئاترش ساخته شود؟ یکی از ضرورت‌های اصلی این کار، بستری برای انجام گفت‌و‌گو بین مخاطب و اجراگران است. چون همین طور که در حال روایت هستیم، در حال کشف هم هستیم. در حال تجربه هم هستیم.

من در این تئاتر هیچ وقت نمی‌گویم که من تنها کسی هستم که دارم درست می‌گویم. ممکن است یک فرد دیگر، روایتی داشته باشد که ما ندیده باشیم و متوجه یک وجه ماجرا نبوده باشیم. آن فرد می‌تواند کمک کند تا روایت واقعی‌تری از این بخش مهم تئاتر ایران به دست بیاید.

تاکید دارید که در تئاتر «کارگاه نمایش»، هدف‌تان روایت بدون قضاوت، بوده است. آیا با تاریخ تحلیلی مخالف هستید؟ یا عملا سوگیری و تحلیل خودتان را در دل روایت گنجانده‌اید؟ اساسا آیا می‌توان روایت فاقد قضاوت و سوگیری داشت؟

اتفاقا من روایت بدون قضاوت را با تاریخ تحلیلی، متناقض نمی‌بینم. من تحلیل کردن را خیلی دوست دارم. اتفاقا ما در تئاتر کارگاه نمایش، تحلیل می‌کنیم. اما بدون قضاوت. یعنی من دارم روایت افراد را می‌شنوم و بر اساس این روایت‌ها تحلیل می‌کنم تا ببینم چه بخش از روایت‌ها قابل استناد هستند. چه اطلاعاتی کاملا نادرست است و چه اطلاعاتی قطعا درست است و باید نگه داریم.

البته شاید پرسش‌هایی که همیشه بی‌پاسخ بماند. کار من اتفاقا تحلیل کردن است، اما بدون قضاوت خاصی و بر اساس گفته‌های افراد. حتی مخاطب هم می‌تواند در این تحلیل وارد بشود.

آیا گروه نمایش در جشن هنر شیراز هم حضور فعال داشت؟ اگر پاسخ مثبت است لطفا بگویید با چه آثاری؟ آیا حضور این گروه در جشن هنر شیراز دلیل طرد شدن این گروه پس از ۵۷ بود؟

بله. کارگاه نمایش اجرا‌های بسیار زیادی مانند ارگاست، کالیگولا، ویس و رامین و بسیاری اجرا‌های دیگر رو در جشن هنر داشتند که خب صحبت درباره آن بسیار زیاد است. اما در خصوص دلیل طرد شدن کارگاه، از موضوعاتی است که در اجرا مفصل به آن پرداخت می‌شود.

هم‌نویسندگی شما در کتاب «زندگی حرفه‌ای فریده سپاه منصور» نشان می‌دهد به پژوهش و انتشار آثار مکتوب در تاریخ تئاتر ایران علاقه دارید. آیا قصد ندارید «کارگاه نمایش» را به صورت یک کتاب پژوهشی که در واقع یک نوع کار روزنامه‌نگاری تحقیقی هم به شمار می‌آید، منتشر کنید؟

یک کتاب با عنوان کارگاه نمایش به چاپ رسیده و اطلاعات خوبی در آن موجود است. اتفاقا هدف من از این اجرا به چالش کشیدن اطلاعات موجود است.

Read Entire Article