وقتی آتشبار دروغ همپای بمب و موشک فعال شد!

11 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان - غرب و همپیمانان آن در منطقه در طول سالیان دفاع‌مقدس، تهمت‌های عجیبی به نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن وارد کردند که دروغ بودن آنها در طول زمان مشخص شد. آن واقعه تاریخی، این درس را برای امروز ما به یادگار گذاشت تا در جنگ فعلی با صهیونیسم بین‌الملل، با تمام قوا در عرصه رسانه و جنگ شناختی برای خنثی‌سازی توطئه‌های آنها و رساندن پیام جبهه حق به جهان تلاش کنیم.

جنگ ترکیبی، جنگی است که دو طرف متخاصم در ابعاد گوناگون با هم درگیر می‌شوند. ابعادی دارد شامل بخش‌های نظامی، روانی و رسانه‌ای، سایبری، دیپلماسی و سیاسی و از این قبیل. ما در دوران هشت ساله دفاع‌مقدس و در ابعادی کوچک‌تر، جنگ ترکیبی را به ویژه در بخش جنگ نظامی، روانی و اطلاعاتی درک کردیم، اما با گذشت زمان و پیچیده‌ترشدن دشمنی صهیونیسم بین‌الملل (به رهبری امریکا) با نظام جمهوری اسلامی ایران به ویژه در سال‌های اخیر درگیر یک جنگ ترکیبی در ابعاد بسیار گسترده‌تر شده‌ایم. جنگی که می‌توانیم در بخش اطلاعاتی، روانی و رسانه‌ای با درس‌گیری از تجربه تاریخی دفاع مقدس هشت ساله به خنثی‌سازی حملات دشمن در آن بپردازیم و پیروز میدان نبردش باشیم. در مقال پی‌آمده نگاهی داشته‌ایم به برخی محور‌های جنگ روانی دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی در دوران هشت سال دفاع‌مقدس و تهمت‌هایی که به ایران اسلامی وارد کردند و امروز دروغ‌بودن آنها کاملاً بر جهانیان مشخص شده است؛ امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 

تهمت‌های صدام به ایران قبل از آغاز جنگ تحمیلی

یکی دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی (ره)، صدام حسین رئیس‌جمهور دیکتاتور عراق - که شدیداً از تأثیرپذیری مردم عراق از انقلاب اسلامی ایران می‌ترسید- ادعا‌های دروغی را مبنی بر قصد ایران برای حمله به عراق مطرح می‌کرد. او در سخنرانی‌هایش می‌گفت که ایرانی‌ها می‌خواهند «امپراطوری فارسی» در خاورمیانه (منطقه غرب آسیا) برپا کنند و دشمن عرب‌ها هستند! یا اینکه ادعا می‌کرد ایران قصد تجاوز به خاک کشور‌های عربی همسایه‌اش را دارد، یا اینکه می‌گفت انقلاب ایران انقلاب کفر است و مهملاتی از این قبیل! او به این ترتیب، ترس عمیق خود از تحول فکری دینی مردم ایران و مهم‌تر از آن نگاه مثبت مردم عراق به انقلاب اسلامی را بروز می‌داد. این در حالی بود که از یک طرف نظام جمهوری اسلامی از همان ماه‌های ابتدایی شکل‌گیری، به شدت درگیر مبارزه با عناصر ضدانقلاب و خائنان داخلی بود و از طرف دیگر به دلیل وقوع برخی حوادث، چون کودتای ناموفق عقاب (که قرار بود از مبدأ پایگاه هوایی شهید نوژه انجام شود)، ارتش گسسته و ناپایداری داشت. بنابراین حتی به مخیله مسئولان نظام و مردم ایران هم فکر حمله به یک کشور همسایه خطور نمی‌کرد.

تهمت مقصربودن ایران برای آغاز جنگ تحمیلی

صدام برای رسیدن به اهداف توسعه‌طلبانه خود در فروردین ۵۹، یک نمایش مضحک به راه انداخت! این نمایش در قالب سوء‌قصد به جناب طارق عزیز نخست‌وزیر عراق در دانشگاه مستنصریه بغداد طراحی و انجام شد. داستان هم از این قرار بود که وقتی طارق عزیز برای بازدید و سخنرانی به این دانشگاه رفته بود، ناگهان با انفجار بمبی مواجه شد که بر اثر آن تعدادی از افراد کشته و تعدادی هم مجروح شدند. بعد از آن حادثه، صدام به دیدن مجروحان رفت و در برابر دوربین‌های تلویزیونی، ابتدا اعلام کرد که این اقدام تروریستی، کار عوامل ایرانی بوده و سپس سه بار سوگند خورد که انتقام خون کشته‌شده‌ها را خواهد گرفت! البته در آن مقطع، دولت و نظام جمهوری اسلامی، قویاً دست داشتن در چنین اقدام تروریستی‌ای را تکذیب کردند، اما خبر تکذیب عدم مداخله ایران در این حادثه، در رسانه‌های عراق اجازه انتشار نیافت و حتی جناب صدام ضرورتی هم ندید که در نظام دیکتاتوری خود دادگاهی تشکیل بدهد و حتی به صورت نمایشی اثبات کند که ایران در این ماجرا مقصر بوده یا دخالت داشته است. به هر روی پس از این جریان، صدام ابتدا دستور ضبط اموال و سپس اخراج ایرانیان مقیم عراق را صادر کرد و از همان دوره نیز شلیک‌های کور گاه به گاهش را به مناطق مرزی ایران در غرب و جنوب کشور آغاز کرد. این در حالی بود که بعثی‌ها حتی چند دهه بعد هم نتوانستند یک مدرک برای دست داشتن عوامل ایرانی در آن نمایش ترور ارائه کنند. 

تهمت ساقط‌کردن هواپیمای وزیر امور خارجه الجزایر

با شروع رسمی حمله ارتش بعث صدام به خاک ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹. ش، برخی کشور‌ها خواهان ترک تخاصم و آتش‌بس میان دو کشور شدند. یکی از این کشور‌ها الجزایر بود. البته در ماه‌های ابتدایی جنگ و فرآیند پیشروی‌های ارتش بعث در خاک مقدس ایران، صدام هیچ اهمیتی به این درخواست‌ها نمی‌داد! اما با شروع شکست ارتش وی در جبهه‌های جنگ در سالیان بعد اوضاع مقداری تغییر کرد. در آن شرایط «شاذلی بن جدید» رئیس‌جمهور الجزایر، تلاش‌هایی را برای آتش بس میان دو کشور آغاز کرد. در آن زمان (فروردین ۱۳۶۱. ش)، رزمندگان اسلام با انجام عملیات فتح‌المبین توانسته بودند، بخش‌هایی از خاک مقدس اشغال شده‌مان را آزاد کنند و مرحله اول عملیات الی‌بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر آغاز شده بود. در آن موقعیت «محمد‌بن‌یحیی» وزیر امورخارجه کشور الجزایر به نمایندگی از شاذلی بن جدید، برای میانجیگری بین دو کشور تحرکاتی را شروع کرد بود. وی در ابتدا سفری را در اول اردیبهشت به بغداد انجام داد و دو هفته بعد برای دیداری پنج روزه و مذاکره با مقامات ایرانی راهی کشورمان شد، اما دقیقاً در ظهر روز ۱۳ اردیبهشت سال ۶۱، هواپیمای حامل محمدبن‌یحیی وزیر امور خارجه الجزایر به محض ورود به آسمان ایران، در فضای استان آذربایجان غربی مورد حمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفت و سرنگون شد! در این حمله هر ۱۶ سرنشین هواپیما کشته شدند! در همان ساعات اول، رسانه‌های غربی و عربی، ایراد اتهام به کشورمان را آغاز کردند. آنان نیروی نظامی ایران را مسئول ساقط‌کردن آن هواپیما و کشته‌شدن مسافران آن اعلام می‌کردند! این در حالی بود که مسئولان ایران، به جد دست داشتن در ساقط کردن هواپیمای حامل بن‌یحیی را تکذیب و بعثی‌ها را مقصر آن حادثه عنوان می‌کردند. ایران حتی از ناظران بین‌المللی خواست که برای مشخص‌شدن مقصر ساقط کردن هواپیما، به ایران بیایند تا به بررسی مدارک بپردازند. نهایتاً با پیگیری‌های فراوان دستگاه دیپلماسی ایران، این اتفاق افتاد و تمامی مدارک در اختیار نمایندگان کشور الجزایر و ناظران بین‌المللی قرار گرفت، اما باز هم رسانه‌های غربی و عربی همچنان ایران را مقصر آن حادثه اعلام می‌کردند!

سال‌ها بعد از سقوط صدام، حامد علوان الجبوری مسئول دفتر نامبرده در یک مصاحبه اعتراف کرد: «بعد از گذشت مدت زیادی، وزیر حمل و نقل الجزایر به عنوان فرستاده شاذلی بن جدید رئیس‌جمهور کشورش به عراق آمد و صدام وی را درحضور من به حضور پذیرفت. وزیر حمل‌ونقل الجزایر، پرونده بسیار بزرگی از نتایج تحقیقات این کشور درباره سقوط هواپیما را به همراه داشت و در گزارش کوتاه شفاهی خود به صدام گفت که کشورش تحقیقات گسترده‌ای انجام داده و به این دلیل قاطع رسیده است که موشک اصابت کرده به هواپیمای وزیر امور خارجه الجزایر از یک هواپیمای عراقی شلیک شده است... او ادامه داد: اجزایی از موشک در خاک ایران افتاده و پیدا شده، از جمله بخشی که شماره سریال موشک در آن درج شده است و کشور شوروی تأیید کرده است که این موشک در چارچوب قراردادی موشکی میان مسکو و بغداد به عراق فروخته شده است... سپس صدام این پرونده را تحویل گرفت و در قبال سخنان وزیر حمل‌ونقل الجزایر، اظهارنظری نکرد و درباره نتایج تحقیقات، یک کلمه حرف نزد که این موضع‌گیری وی عجیب بود، زیرا اگر از تحقیقات یا نتایج آن شکایت داشت، می‌توانست بگوید که درباره موضوع تحقیق خواهیم کرد یا به طور کامل آن را رد می‌کرد و نمی‌پذیرفت... .» به این ترتیب و در حالی که برای کشور الجزایر، صدام و کشور‌های عربی و سران کشور‌های غربی مسجل شده بود که ایران در آنها حادثه هیچ تقصیری ندارد، رسانه‌های غربی و عربی یا راه سکوت در پیش گرفتند یا به دروغگویی و تهمت‌زنی‌شان به ایران ادامه دادند!

تهمت استفاده ایران از سلاح‌های شیمیایی 

دولت رونالد ریگان در دوران جنگ هشت ساله تحمیلی، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع خود را در سال‌های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ (۱۳۶۲ و ۱۳۶۳. ش)، به عراق فرستاد و نام این کشور را از کشور‌های حامی تروریست برداشت و سیلی از فناوری‌های دو منظوره را به عراق ارسال کرد. همچنین با اهدای کمک‌های چند میلیارد دلاری و فروش بالگرد، مسبب خرید بمب‌های خوشه‌ای و شیمیایی به وسیله صدام از امریکا و چند کشور اروپایی شد؛ در ضمن امریکا به صدام اجازه داد تا از آن سلاح‌ها علیه ایران استفاده شود. بمب‌های شمیایی و میکروبی‌ای که صدام بار‌ها آنها را بر سر رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنوب و غرب ریخت و باعث شهادت و جانبازی شمار زیادی از نیرو‌های رزمنده و حتی مردم عادی در شهر سردشت شد، اما با شگفتی تمام، وقتی ایران به نهاد‌های بین‌المللی به خاطر استفاده رژیم صدام از بمب‌های شیمیایی و میکروبی شکایت کرد، دولتمردان و رسانه‌های امریکایی ایران را به استفاده از سلاح‌ها و بمب‌های ممنوعه متهم کردند! این در حالی بود که دستگاه دیپلماسی ایران با قوت و شدت، تهمت‌های دولتمردان و رسانه‌های امریکایی را تکذیب می‌کرد. به هر روی با فعالیت پیگیرانه وزارت امور خارجه ایران، سازمان ملل در زمستان سال ۱۳۶۲. ش، مجبور شد تا گروهی از کارشناسان و متخصصان خود را برای بررسی ادعا‌های جمهوری اسلامی به جبهه‌های جنوب و غرب ایران بفرستد. اولین گزارش «متخصصان منصوب دبیرکل سازمان ملل متحد، برای بررسی ادعا‌های جمهوری اسلامی ایران درخصوص استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی»، در تاریخ ۲۶ مارس ۱۹۸۴. م (۶ فروردین ۱۳۶۳. ش)، به عنوان سند شورای امنیت و تحت شماره ۱۶۴۳۳ انتشار یافت. در گزارش آنها استفاده از گاز خردل و گاز اعصاب (تابون)، علیه مناطقی که در جمهوری اسلامی ایران مورد بازدید قرار گرفته بود، تأیید شد، اما عجیب بود که باز در گزارش‌های بعدی نهاد‌های بین‌الملی، به‌رغم تأکید بر استفاده صدام از سلاح‌های ممنوعه، ادعای استفاده ایران از سلاح‌های شیمیایی آن هم براساس اطلاعاتی که تحلیلگران سازمان سیا ارائه کرده بودند، همچنان مطرح می‌شد، این در حالی بود که هیچ‌گاه مأموران سازمان ملل، نتوانستند سندی برای اثبات این ادعا‌ها به رسانه‌های جهان ارائه کنند.

ماجرای حلبچه و تکرار ادعا‌های دروغ صدام و غرب 

پس از عملیات والفجر ۱۰ و پیروزی‌هایی که رزمندگان اسلام در جبهه‌های غرب به دست آوردند، صدام در حمله‌ای وحشیانه، منطقه حلبچه عراق را در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۶. ش مورد بمباران شیمیایی قرار داد. بهانه او برای این حمله، همکاری مردمان کرد آن سامان با رزمندگان اسلام بود. اخبار و عکس‌های این حمله وحشیانه، از سوی رسانه‌های ایرانی در جهان انعکاس پیدا کرد و حتی صدام پس از بمباران شیمیایی حلبچه، به رغم اعتراضات مردمی در جهان، در روز نهم فروردین ۶۷ تهدید کرد که علیه شهر‌های ایران هم از همان سلاح‌های شیمیایی استفاده خواهد کرد! جالب این بود که رسانه‌های غربی درباره ماجرای بمباران شیمیایی حلبچه در ابتدا اعلام کردند که ایران به حلبچه بمب شیمیایی زده است! اما زمانی که خبرنگاران خارجی همراه با رزمندگان اسلام به شهر حلبچه رفته و مصاحبه مردم آن دیار درباره بمباران شیمیایی منطقه از سوی جنگنده‌های عراقی منتشر شد، رسانه‌های غربی حاضر نشدند تا عراق را تنها عامل استفاده از بمب‌های شیمیایی اعلام کنند! حتی مدتی بعد آژانس اطلاعات دفاعی امریکا با انتشار یک سند طبقه‌بندی شده دروغ، ایران و عراق را به یک اندازه در حمله به حلبچه مقصر اعلام کرد! این در حالی بود که ایران در آن زمان به کرات اعلام می‌کرد که اصلاً بمب شیمیایی ندارد و اگر داشت هیچ وقت از آن استفاده نکرده و نخواهد کرد. 

به هر حال پس از گذشت چندین سال و بعد از مدت‌ها تحقیق، سازمان ملل و رسانه‌های دنیا مجبور شدند که به دروغ بودن آن ادعا‌ها اعتراف کنند. دلیل این اعتراف هم این بود که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ازسوی ایران و آتش بس و به ویژه پس از حمله صدام به کویت، منافع غرب به خطر افتاد و به یکباره رسانه‌های جهان شروع به موضع‌گیری علیه صدام و اقدامات او کردند و در گزارش‌ها و تحلیل‌های خود به استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی و میکروبی در طول هشت سال دفاع مقدس علیه ایران و در حلبچه اعتراف کردند. آنها مجبور شدند به مظلومیت ایران در این قضیه و استفاده نکردنش از سلاح‌های ممنوعه اشاره و حتی تصریح کنند.

تهمت خرید سلاح از رژیم‌صهیونیستی

یکی از عقده‌های مهم صدام در طول سال‌های دیکتاتوری اش، تلاش برای مطرح شدن نامش به عنوان رهبر جهان عرب و رقابت با محبوبیت جمال عبدالناصر (رئیس‌جمهور ملی گرای مصر) در کشور‌های عربی بود. از آنجا که یکی از عوامل مهم محبوبیت عبدالناصر در جهان عرب، مواضع ضدصهیونیستی او و جنگش با اسرائیل بود، صدام هم همیشه اطوار ضدصهیونیستی به خود می‌گرفت! اما پس از پیروزی انقلاب و آشکار شدن مواضع بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم انقلابی آن درباره فلسطین و اعلام رسمی دشمنی ایران با رژیم صهیونیستی و ایضاً انعکاس وسیع آن در سطح جهانی، عملاً شعار‌ها و اطوار‌های صدام علیه اسرائیل به حاشیه رفته بود. صدام برای جبران این سرخوردگی و با کمک رسانه‌های غربی، ادعای دروغ خرید سلاح از سوی ایران از رژیم صهیونیستی در دوران جنگ را چندین بار مطرح کرد. دروغ شاخداری که در همان زمان، با عکس‌العمل شدید امام‌خمینی (ره) مواجه شد: «آن‌ها ما را متهم مى‌کنند، به اینکه ما از اسرائیل اسلحه مى‌آوریم. ما اسرائیل را قابل آدم نمى‌دانیم، تا اینکه با او یک ربطى داشته باشیم. ما بیش از ۲۰ سال است که هرجا صحبت شده و در هر جا اعلامیه پخش شده است، یکى از امورى که در رأس مسائل ما بوده، اسرائیل بوده و ستمگرى اسرائیل... این یک حرف پوچ بچگانه است که به خیال خودشان مى‌خواهند ما را در بین ممالک اسلامى، طرفدار اسرائیل حساب کنند، در صورتى که ما از اولى که در این امور و در این نهضت وارد شدیم، یکى از مسائل مهم ما این بود که اسرائیل باید از بین برود و آنها نمى‌توانند که یک همچو مطلب فاسدى را به کرسى بنشانند. لکن این برادرهایى که از خارج کشور آمده‌اند اینجا بررسى کنند این مسائل را ببینند که ما با سلاح اسرائیل مى‌خواهیم جنگ بکنیم، یا با سلاح ایمان جنگ مى کنیم... .»

کلام آخر

غرب و همپیمانان آنها در منطقه، در طول سال‌های دفاع مقدس، تهمت‌های عجیب و شگفت‌انگیزی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری بزرگ آن وارد کردند که دروغ بودن همه آنها در طول زمان مشخص شد. آن واقعه تاریخی، این درس را برای امروز ما به یادگار گذاشت تا در جنگ فعلی با صهیونیسم بین‌الملل با تمام قوا در عرصه رسانه و جنگ شناختی با دشمن، برای خنثی‌سازی توطئه‌های آنها و رساندن پیام جبهه حق به جهان تلاش کنیم.

منبع: روزنامه جوان 

Read Entire Article